سمیه فریدونی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه موضوع اشتغال زنان از ابعاد مختلف فرهنگ، حاکمیت، رسانه و آموزش قابلبررسی است، افزود: آخرین آمارهای سازمان مرکز آمار ایران، حاکی از آن است که از میان کل جمعیت شاغل ۱۶.۱ درصد را زنان تشکیل میدهند.
به گفته فریدونی، نگاه به مسئله اشتغال زنان پیش از آنکه رویکرد حاکمیتی داشته باشد رویکرد فرهنگی دارد. فرهنگ جامعه ما در حال حاضر نهتنها کمککننده وضعیت زنان نیست بلکه بازدارنده است تا جایی که در جامعه ما هنوز مادران زیادی اشتغال را عامل خستگی دخترانشان و دور ماندن آنها از وظایف اصلیشان میدانند. هنوز بسیاری از خانوادهها و همزبان با سیاستگذاران وقتی درباره اشتغال زنان صحبت میکنند آن را با هزینه مهدکودک فرزند و هزینههای ایاب و ذهاب مقایسه میکنند و درنهایت نتیجه میگیرند در بسیاری موارد اشتغال زنان از منظر نگاه اقتصادی بهصرفه نیست و این سؤال اساسی باقی میماند که آیا هدف از اشتغال فقط آن است که هزینههای خانواده تأمین شود؟
نقش زنان در قانون اساسی
فریدونی تصریح کرد: درحالیکه در مقدمه قانون اساسی مطرحشده که زنان همراستا با مردان باید حقوق اولیهشان تأمین شود و از سوی دیگر باید توجه بیشتری به آنها داشت، اما برخی از اسناد که همگی پس از قانون اساسی تصویب شدهاند در تعارض با این موضوع هستند، درحالیکه قانون اساسی بهعنوان سند مادر نمیتواند توسط سیاستهای و قوانین دیگر نقض شود.
وی در ادامه افزود: زن در این اسناد در عین اینکه حضور اجتماعی و اشتغالش تأیید میشود اما اولویت اول او همسری و فرزند داری معرفیشده، حال این سؤال مطرح میشود که اگر زنی همسر یا مادر نباشد، ماهیت ندارد؟ پس حقوق آنها در کدام بخش از این اسناد دیده میشود؟ زمانی که اسناد بالادستی، رسانهها و محتوای کتب درسی هنوز روی نقشهای ثابت زنان بدون توجه به تحولات اجتماعی جدید تأکیددارند، انتظار خروجی دیگری از این ماجرا منطقی نیست زیرا این موضوع باعث میشود مسیر سیاستگذاری اشتباه پیموده شود. ما همیشه اشتغال زنان را در سایه قرار میدهیم و زن را حول وظایف و مسئولیتهایی مشخص تعریف میکنیم.
به گفته وی، برخی همچنان تصور دارند که اعضای خانواده نقشهای ثابتی دارند؛ زن را تنها در نقش فرزندآوری و رسیدگی به امور خانواده و در بهترین حالت محور عاطفه معرفی میکنند و مرد را تنها به نانآورانی که غیر از پول درآوردن نقش و هنر دیگری ندارند.
حفظ خانواده
فریدونی با بیان اینکه حال سؤال اساسی این است که آیا خانواده سالم را میتوان بدون عاطفه پدر یا شوهر تصور کرد افزود: در این حالت زمانی که زن میتواند کار کند و درآمد داشته باشد و گاه حتی درآمدی بیش از مرد به دست آورد دیگر مرد در خانه معنای خود را از دست میدهد که نمیتواند پول دربیاورد و بزرگترین جفاها به مردان و کارکردهای آنها در خانواده میشود. این نگاهها که مبتنی بر بسیاری از کلیشههای جنسیتی است که نه در دین و نه در مبنای علمی و پژوهشی جایگاهی ندارند بهجز اینکه مانند تیشهای به جان ریشه نحیف خانواده ایرانی افتاده است دستاورد دیگری برای ما نخواهد داشت و شواهد آن روشن و واضح و تکراری است. اگر میخواهیم خانواده سالم داشته باشیم باید باور کنیم که هر انسانی اعم از زن یا مرد اولین وظیفهاش حفظ خانواده است و برای این منظور باید بهترین کاری که از دستش برمیآید را انجام دهد تا چرخ خانواده بچرخد و این مهم زن و مرد نمیشناسد.
فریدونی ادامه داد: در پژوهش کیفی که سال گذشته در آموزشوپرورش در حوزه خانواده مطلوب انجام دادم و با دانشآموزان مدارس گوناگونی استانهای مختلف صحبت کردم، در بخشی از این پروژه سعی داشتم توجه ویژهای به دخترانی داشتم که در رشتهها و گرایشهایی تحصیل میکردند که به نظر آینده شغلی مشخصتری دارند یا به هدف اشتغال، آن رشته را انتخاب کردهاند. پسازآن که این دختران از مرد و زن مطلوب برای خانواده خوب سخن میگفتند، از آنها پرسیدم که درصورتیکه مرد خوبی با تمام ویژگیهایی که برشمردید به خواستگاری شما آید اما تنها شرط او این باشد که نباید سر کار بروید، پاسخ شما به او چه خواهد بود؟ نسبت بالایی از آنها این شرط را پذیرفتند، لذا میتوان گفت کلیشههای جنسیتی و حجم شیوع آن میان دختران امری بسیار نگرانکننده است. دختری که به دنبال شغل نیست را به ضربوزور قانون نمیتوان وادار کرد که کار کند.
کلیشههای جنسیتی و حجم شیوع آن میان دختران امری بسیار نگرانکننده است. دختری که به دنبال شغل نیست را به ضربوزور قانون نمیتوان وادار کرد که کار کند.
تاثیر آموزش در کلیشههای جنسیتی
این جامعهشناس در ادامه با اشاره به محتوای کتب درسی مدارس از منظر بازنمایی زنان در این کتابها یادآور شد: آموزش، شالوده فرهنگ هر جامعهای است، اگرچه دیدگاه فرهنگی جامعه نسبت به گذشته رشد قابلتوجهی داشته اما هنوز محتوای کتب درسی ما نشان میدهد که در بعضی موارد هنوز نگاه سنتی به زن وجود دارد، از سوی دیگر رسانهها همانند فضای مجازی، رادیو و تلویزیون از زن در جامعه چه تصویری نشان میدهد؟ با در نظر گرفتن این آیتمها نمیتوان انتظار بیشتری از وضعیت اشتغال زنان داشت.
این عضو هیئتعلمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در بخش دیگری از این گفتوگو تأکید کرد: در مرتبه استادی در سال ۸۶- ۸۷، هفت درصد اعضای هیئتعلمی دانشگاهها را زنان تشکیل میدادند که این نرخ در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ به ۱۳ درصد ارتقاء یافت، اگرچه حضور زنان در دورههای دکتری و فوقلیسانس افزایش یافته، اما هنوز دسترسی آنها به منابع قدرت میسر نشده است، دسترسی به منابع قدرت به این معناست که حضور آنها در مراتب مدیریتی افزایش یابد که البته این اتفاقها رخ نداده است.
وی افزود: در کنار نقد دیدگاهها در حاکمیت برای اشتغال زنان، باید به محیطی که پیرامون اشتغال زنان در جامعه قرارگرفته و چگونگی ساخته شدن آن توجه کرد. باورهایی که وجود دارد، منابعی که آموزش داده میشود، هنجارهای فرهنگی اجتماعی و عواملی ازایندست منابع مهمی در تحلیل اشتغال زنان در ایران هستند که نمیتوانند و نباید ازنظر دور داشته شوند.